یک عمر گذشت و باورم نیست هنوز
جز فکر تو چیزی تو سرم نیست
پرواز تو بالمو شکست ، فهمیدی؟
این درد به استخون نشست ، حق میدی؟
هر شب تو خیالتم بگو میدونی
دلواپس حالتم بگو میدونی
هر روز برات گُل میارم اما
تو خونه ی تو قدم میذارم اما
من جز تو کسی رو خب ندارم اما
حیف ، نیستی
درِ خونه هنوز هم نیمه بازه
اونم میدونه حتما برمیگردی
کمه عمر جداییمون میدونم
تو با احساس من بازی نکردی
هنوز رفتنت رو باور نکردم
کجایی تا بیام دورت بگردم
نبودی تا ببینی با دل خون
چجوری خاطراتو دوره کردم
هنوز بارون نشسته رد پاتو ، رد پاتو
هنوز نزدیک نزدیکی عزیزم ، آخ عزیزم
میدونم میشنوی امشب صدامو ، صدامو
فقط محوی تو تاریکی عزیزم
کجایی تا منو آروم کنی باز
کجایی پاک کنی اشک چشامو
همه جز تو گمونم دیگه دیدن
عزیزم این همه تنهاییامو
چقدر سخته چقدر تلخه سکوتت
عذاب آور شدن شب های بی تاب
چرا رفتی تو که به خاطرِ من
به آتیش میکشیدی زندگیتو
هنوز بارون نشسته رد پاتو ، رد پاتو
هنوز نزدیک نزدیکی عزیزم ، آخ عزیزم
میدونم میشنوی امشب صدامو ، صدامو
فقط محوی تو تاریکی عزیزم