کس در این شهر مرا شکل تو عاشق نکرد
گفته بودم هرکجایی سمت قلبم برنگرد
حال و روزم بعد تو رنگی از سابق نداشت
هرکه آمد روی قلبم رد پایش جا گذاشت
خدا نکند ابری بگیرد خدا نکند باران ببارد
خدا نکند اشکی بلغزد خدا نکند قلبم بلرزد
با دست خالیم تورا گرفتم و رها نکرد ای وای بر من ای وای
درگیر عشق و زندگی شدم دگر خطا نکردم ای وای بر من ای وای
گاهی به ما سر بزن ای شیرین زبان از حال خود خبر بده نامهران
بوسیدمت از این به بعد در خوابمم میبینمت یعنی خداحافظ
بوییدمت در باغ گل میبینمت من در بغل میگیرمت یعنی خداحافظ
گاهی به ما سر بزن ای شیرین زبان از حال خود خبر بده نامهران
با دست خالیم تورا گرفتم و رها نکرد ای وای بر من ای وای
درگیر عشق و زندگی شدم دگر خطا نکردم ای وای بر من ای وای
گاهی به ما سر بزن ای شیرین زبان از حال خود خبر بده نامهران