نه دیگه قصه مجنون نه دیگه قصه لیلی
بچه ها بهونه میگیرن آخه تشنشون خیلی
یه نفر سوار اسبش رفته دونبال دواشون
گرچه دشمنا آب و بسته آب بیاره براشون
اما از وقتی که رفته حالا خیلی وقته گذشته
هر چی منتظر نشته دیگه هیچ وقت نگذشته
میگن تیر خورده به چشماش جونی نمونده براش
مشگ رو داده دندوناش
میگن اون دیگه نمیاد پس مشگش رو به کی داد
میگن اون نخورد حتی یه جرعه از اب
نه تو قصه نه رویا نه زیبا ۴ فصل
هیچ کسی نداره حتی روی زیبای ابولفضل
میگن اون حریف نداره وقتی تو میدونه.جنگ
میگن اون چشمای عباس دم ظهر خیلی قشنگه
بچه ها میگن به بابا عمو تا حالا دیر نکرده
عمو پر کشیده رفته عمو دیگه بر نمی گرده
میگن تیر خورده به چشماش جونی نمونده براش
مشگ رو داده دندوناش
میگن اون دیگه نمیاد پس مشگش رو به کی داد
میگن اون نخورد حتی یه جرعه از اب
تا آخرین نگاه آخرین جونی که داشت
خداحافظ دادش خداحافظ دادش