درمانده احساس من جز من واست کی میمونه
جز من کی حاضره بازم بمونه تو اون سربازخونه
اونکه میگفتش دنیا رو دور سرم میگدرونه
ترک دل رو بد نزن،شکستنو بفهمونه
تو پادگان جفت چشات
جفت پا زدم بی معرفت
عمری بودم سرباز صفر
عمری بودم تو معرکت
گفتی دوساله خدمتت
اما شده یه روزگار
خراب شه اون سربازخونه ات
خراب شه رو سرت سوار
شیطونه گفت مهر تو رو از توی قلبم بکنم
گفتم ولش گناه داره این دفه اون نشکنم
کم بهش بها دادم تا خودشو نوشون بده
راستشو گفت شیطون یبار این دفه رو امون نده
تو پادگان جفت چشات
جفت پا زدم بی معرفت
عمری بودم سرباز صفر
عمری بودم تو معرکت
گفتی دوساله خدمتت
اما شده یه روزگار
خراب شه اون سربازخونه
خراب شه رو سرت سوار
تو که دوسم نداشتی پس چرا تنهام نذاشتی
نمیخواستی زجرم بدی با اینکه یاری جز من نداشتی
حتی عشقم نمیتونی هیچی کنی همون دیوونه هنوزی
که میخواتسی زجرم بدی باورم نمیشه همون یار دیروزی
لیاقت توعه ای بی مرام،تو همون سربازخونت بسوزی
میخواستم ببینم عاشقت کیست آبزیرکاه رو دست تو نیست
گذشت و دل دیوونه تر شد دیوونه روی تو ابلیس
توره بی کسی باهاتم بی معرفت به من چی دادی
گفتی که از یادم نرفتی حالا واسم تو مثل بادی
تو پادگان جفت چشات
جفت پا زدم بی معرفت
عمری بودم سرباز صفر
عمری بودم تو معرکت
گفتی دوساله خدمتت
اما شده یه روزگار
خراب شه اون سربازخونه
خراب شه رو سرت سوار