دیدمت از دور خسته بود پاهات
تا نگات کردم وای از اون چشمات
گفتی از دست این آدما خستم
زخماتو شستم بالتو بستم
حالا میبینم توی دیوونه
فکر پروازی دور از این خونه
نرو زندونیت کنن باز گم نشو تو فکر
پرواز نذار بمونه غمت رو دلم عشق دردسر ساز
نرو زندونیت کنن باز گم نشو تو فکر
پرواز نذار بمونه غمت رو دلم عشق دردسر ساز
چرا انقد گرفتار توام نمیدونی نمیدونم
میگی باید برم اما نمیتونی نمیتونم
نرو زندونیت کنن باز گم نشو تو فکر
پرواز نذار بمونه غمت رو دلم عشق دردسر ساز
نرو زندونیت کنن باز گم نشو تو فکر
پرواز نذار بمونه غمت رو دلم عشق دردسر ساز