هم زندگیم بودو هم یار بازی بود
بازی میکردمو اون خیلی راضی بود
چشمامو بستم تا هی بهم دروغ بگه
چیزی نمیگفتم عاشق بودم دیگه
میگفت دوست دارم میگفت خیالت
تخت میگفت دوسم داره اما ولم کرد رفت
هر روز با این فکر که این روز آخره دعا میکردم تا این روز بگذره
یعنی الان کجاست اونکه دروغاشم منو
آروم میکرد یعنی الان اونکه دروغاشم منو آروم میکرد
یعنی الان کجاست کلافم از سردرد
اونکه دروغاشم منو آروم میکرد
یعنی الان کجاست کلافم از سردرد
اونکه دروغاشم منو آروم میکرد
یعنی الان کجاست
من بچگی کردم شاید نمیدونم
فقط میدونستم بی اون نمیتونم
یادم نمیره که عاشق بارون بود
هرکاری میکردم واسه دل اون بود
یعنی الان کجاست اونکه دروغاشم
منو آروم میکرد یعنی الان
اونکه دروغاشم منو آروم میکرد
یعنی الان کجاست کلافم از سردرد
اونکه دروغاشم منو آروم میکرد
یعنی الان کجاست کلافم از سردرد
اونکه دروغاشم منو آروم میکرد
یعنی الان کجاست